اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گری

نویسه گردانی: GRY
گری . [ گ َ ] (حامص ) (از: گر +ی حاصل مصدر، اسم معنی ) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گر بودن یعنی علت جرب داشتن . (برهان ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
دیگاهی برای بررسی واقعیات است که فقط از روی سطح و بدون تعمق به جریانات شکل می گیرد... چنین مکتبی را در فلسفه یونان باستان Hylosoism می خوانده اند.
به عمل برقراری تماس با نمایندگان پارلمان و گفتگو با آنها برای تاثیرگذاری بر روند قانونگذاری گفته میشود
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نیزه گری . [ ن َ / ن ِ زَ / زِ گ َ ] (حامص مرکب ) رماحة. (صراح ) (منتهی الارب ). پیشه ٔ نیزه سازی . (ناظم الاطباء). عمل نیزه گر.
یغما گری . [ ی َگ َ ] (حامص مرکب ) غارت . اغارة. چپاول . چپو. چپاولگری . غارتگری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یغما شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
لوطی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) صفت لوطی . جوانمردی . بخشندگی . آزادگی .- لوطی گری سر کسی شدن ؛ از آداب لوطیان بوئی و بهره ای داشتن .
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.