گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گری نویسه گردانی: GRY گری . [ گ ِ رِ ] (اِخ ) ۞ توماس . شاعر انگلیسی متولد در لندن ۞ . (1716 - 1771م .). شعرهای رثایی او مملو از حزن و ظرافت است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۳ ثانیه واژه معنی یده چی گری یده چی گری . [ ی َ دَ / دِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل نمایش برف و باران به طور ساحری . (ناظم الاطباء). رجوع به یده و یده چی شود. اشرافی گری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. اندیشه گری حالت و عمل کسی که بسیار بیندیشد یا از پی خیال و اندیشه رود. (فروزانفر) میندیش میندیش که اندیشه گریها چو نفظند بسوزند زهر بیخ تریها (1/93/1غز... مستوفی گری مستوفی گری . [ م ُ ت َ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل و کار و حرفه ٔ مستوفی . || نویسندگی حساب . (ناظم الاطباء). رجوع به مستوفی شود. میانجی گری میانجی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) وساطت . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). توسط. (یادداشت مؤلف ).- میانجی گری کردن ؛ میانجی شدن . وساطت کردن ... نشاسته گری نشاسته گری . [ ن ِ ت َ / ت ِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل نشاسته گر. (یادداشت مؤلف ). نشاسته ریزی . اشرافی گری اشرافی گری از ریشه شرف به معنای زمین بلند است که بیانگر حالتی درونی است که حکایت از روحیه برتری جویی فرد مبتلا به اشرافی گری دارد. این حالت ممکن است د... رسوایی گری رسوایی گری . [ رُس ْ گ َ ] (حامص مرکب ) افتضاح . ارتکاب به کار مفتضحانه . انجام دادن کاری که مایه ٔ آبروریزی است . (از یادداشت مؤلف ). دیانت گری دیانت گری . [ ن َ گ َ ] (حامص مرکب ) پارسائی و عدالت و صداقت . (ناظم الاطباء). ریچاله گری ریچاله گری . [ ل َ / ل ِ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل ریچاله گر. آب بندی . (یادداشت مؤلف ) : ریچاله گری پیشه گرفتی تو همانابخیره در شیر بری ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۳ ۱۲ ۱۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود