گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گری نویسه گردانی: GRY گری . [ گ ِ رِ ] (اِخ ) جین ۞ . شاهزاده خانم انگلیسی متولد در برادگیت ۞ . (1538 - 1559م .). دختر کوچک ماری ۞ خواهر هنری هشتم ۞ که برخلاف میل و رضای خویش به تاج و تخت انگلستان رسید و تسلیم ماری تودر ۞ شد و ماری تودر دستور داد که او را سر ببرند. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی تنبل گری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. خدعه گری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تصدی گری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. قشری گری دیگاهی برای بررسی واقعیات است که فقط از روی سطح و بدون تعمق به جریانات شکل می گیرد... چنین مکتبی را در فلسفه یونان باستان Hylosoism می خوانده اند. لابی گری به عمل برقراری تماس با نمایندگان پارلمان و گفتگو با آنها برای تاثیرگذاری بر روند قانونگذاری گفته میشود هوچی گری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نیزه گری نیزه گری . [ ن َ / ن ِ زَ / زِ گ َ ] (حامص مرکب ) رماحة. (صراح ) (منتهی الارب ). پیشه ٔ نیزه سازی . (ناظم الاطباء). عمل نیزه گر. یغما گری یغما گری . [ ی َگ َ ] (حامص مرکب ) غارت . اغارة. چپاول . چپو. چپاولگری . غارتگری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یغما شود. موبه گری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. لوطی گری لوطی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) صفت لوطی . جوانمردی . بخشندگی . آزادگی .- لوطی گری سر کسی شدن ؛ از آداب لوطیان بوئی و بهره ای داشتن . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود