اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گریان شدن

نویسه گردانی: GRYAN ŠDN
گریان شدن . [ گ ِرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به گریه افتادن . گریستن و زاریدن :
به هامون درون پیل گریان شود
به جیحون درون آب بریان شود.

فردوسی .


چنان تنگ شد بر دل من جهان
که گریان شدم آشکار و نهان .

فردوسی .


زمانی بسالوس گریان شدم
که من ز آنچه گفتم پشیمان شدم .

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.