گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گریبان ریختن نویسه گردانی: GRYBAN RYḴTN گریبان ریختن . [ گ ِ ت َ ] (مص مرکب ) ... از چیزی ؛ کنایه از درست کردن گریبان : تا توانم گلفروش چاک رسوایی شدن چون سحر بیدل زهر عضوم گریبان ریختند.میرزا بیدل (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود