اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گریه آلود

نویسه گردانی: GRYH ʼALWD
گریه آلود. [ گ ِرْ ی َ / ی ِ ] (ن مف مرکب ) داغدار شده از گریه و اشک . (ناظم الاطباء) :
تماشای گل و شبنم گوارا باد بر بلبل
که بوی گل نمی ارزد به روی گریه آلودش .

صائب (از آنندراج ).


این زمان افسرده ام صائب و گرنه بیش از این
میچکد آتش ز چشم گریه آلودم چو شمع.

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.