اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گریه در گلو داشتن

نویسه گردانی: GRYH DR GLW DʼŠTN
گریه در گلو داشتن . [ گ ِرْ ی َ / ی ِ دَ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از گریه موجود و مهیا داشتن .(آنندراج ). به حال گریه بودن . (رشیدی ) :
ز همزبانی گل رنگ نیست بلبل را
که غنچه خندد واو گریه در گلو دارد.

ظهوری (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.