اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گریه زده

نویسه گردانی: GRYH ZDH
گریه زده . [ گ ِرْ ی َ / ی ِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گریسته . به گریه افتاده :
شمع ار چه بگریه جانگدازی میکرد
گریه زده خنده مجازی میکرد.

سعدی (رباعیات ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.