اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گریه فروخوردن

نویسه گردانی: GRYH FRWḴWRDN
گریه فروخوردن . [ گ ِرْ ی َ / ی ِ ف ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از ضبط کردن گریه . (آنندراج ) :
فروخور گریه و در آه دردافزا فزا واله
اگر مژگان ز جوش اشک گاهی سرگران بینی .

درویش واله هروی (از آنندراج ).


راستی عقده گشاینده ٔ ارباب دل است
شمع را حوصله ٔ گریه فروخوردن نیست .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.