اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گزارش کنان

نویسه گردانی: GZʼRŠ KNAN
گزارش کنان . [ گ ُ رِ ک ُ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) درحال تفسیر. در حال شرح . در حال تعبیر :
گزارش کنان تیز کن مغز را
گزارش ده این نامه ٔ نغز را.

نظامی .


هرآنچ از پدر مایه اندوختی
گزارش کنان در وی آموختی .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.