اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گزاره کردن

نویسه گردانی: GZʼRH KRDN
گزاره کردن . [ گ ُ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گذشتن . عبور کردن :
سنان چه باید برنیزه ای کنی کز پیل
همی گزاره کند تیرهای بی پیکان .

فرخی .


گزاره کرد سپه را به ده دوازده رود
به مرکبان بیابان نورد کوه گزار.

فرخی .


چو ماه دلشده با آفتاب روشن روی
گزاره کرد بدین رو همی دو روز و دو شب .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۴ ثانیه
گذاره کردن . [ گ ُ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عبور کردن . رد شدن . گذشتن . گذاره کردن تیر از جوشن . عبره کردن . از یک سو فروشدن و از دیگر سو ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.