اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گزند آوردن

نویسه گردانی: GZND ʼAWRDN
گزند آوردن . [ گ َ زَ وَ دَ ] (مص مرکب )صدمه رساندن . آسیب آوردن . آزار رساندن :
گر درم داری گزند آرد بدین
بفکن او را گرم و درویشی گزین .

رودکی .


به تیر و کمان و به تیغ و کمند
بکوشد که بر دشمن آرد گزند.

فردوسی .


و رجوع به گزند شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.