گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گستاخ درآمدن نویسه گردانی: GSTAḴ DRʼAMDN گستاخ درآمدن . [ گ ُ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) دلیر و بی پروا وارد شدن : هر روز مرا عشق نگاری بدرآیددر باز کند ناگه و گستاخ درآید. فرخی .گستاخ سخن گفتم و پرسیدم و انصاف با من بسخن گفتن گستاخ درآمد.سوزنی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود