اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گستاخ رویی

نویسه گردانی: GSTAḴ RWYY
گستاخ رویی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بی شرمی . بی حیایی :
چو از بیطاقتی شوریده دل شد
از آن گستاخ روییها خجل شد.

نظامی .


پس از یکچند چون بیداردل گشت
از آن گستاخ روییها خجل گشت .

نظامی .


چو گستاخ رویی بر این داشته ست
که در پرده پوشیده نگذاشته ست .

نظامی .


چو شیرین یافت آن گستاخ رویی
بدو گفتا در این صورت چه گویی .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.