اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گستراندن

نویسه گردانی: GSTRʼNDN
گستراندن . [ گ ُ ت َ دَ ] (مص ) پهن کردن :
کجا برفشانند مشک و عبیر
همان گسترانند خز و حریر.

فردوسی .


فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگستراند. (گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
نور گستراندن . [گ ُ ت َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به نور گسترانیدن شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.