اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گسترده شدن

نویسه گردانی: GSTRDH ŠDN
گسترده شدن . [ گ ُ ت َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) منتشر شدن . اِفتِراش . اِسباط. اِنبِساط. اِنطِحاح . طَحو. (منتهی الارب ) :
چنین آگهی دارم از راستان
که در مصر گسترده شد داستان .

شمسی (یوسف و زلیخا).


- گسترده شدن دست ؛ فرمانروا شدن . تسلط یافتن . مستولی شدن . حاکم شدن :
از آن پس که گسترده شد دست شاه
سراسر جهان شد ورا نیکخواه .

فردوسی .


رجوع به گسترده گردیدن شود.
|| پهن . منبسط :
چنین داد پاسخ که مندیش از این
نه گسترده از بهر من شد زمین .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.