اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گسترده کام

نویسه گردانی: GSTRDH KAM
گسترده کام . [ گ ُ ت َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) کامیاب . مرّفه . موفق . منصور. کامران :
یکی پادشا بود سهراب نام
زبردست و باگنج و گسترده کام .

فردوسی .


یکی پادشاه بود قرقازنام
ابا لشکر و گنج و گسترده کام .

فردوسی .


بدو گفت ای مرد گسترده کام
بیا تا چه دادت سکندر پیام .

فردوسی .


شهی بود در هند مهراج نام
بزرگی به هرجای گسترده کام .

اسدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.