گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گشاده گردیدن نویسه گردانی: GŠADH GRDYDN گشاده گردیدن . [ گ ُ دَ / دِ گ َدی دَ ] (مص مرکب ) فتح شدن . مسخر گشتن : عراق و ایران است این امیر ایران است گشاده گردد ایران امیر ایران را. ؟ (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).هزار سال بزی شاد تا به هر سالی گشاده گردد بر دست تو هزار حصار.مسعودسعد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود