اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گشته شدن

نویسه گردانی: GŠTH ŠDN
گشته شدن . [ گ َت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رو برتافتن :
از ایرانیان گر خرد گشته شد
فراوان از آزادگان کشته شد.

فردوسی .


چو بر دست آن بنده بر کشته شد
سربخت ایرانیان گشته شد.

فردوسی .


|| تغییر یافتن . تبدیل شدن : و اندرگشته شدن ناخنان نشان بیماری سل است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || گردیدن . طی شدن :
دو هفته سپهر اندرین گشته شد
به فرجام چرم خر آغشته شد.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.