گشسب . [ گ ُ ش َ ] (ص ) مخفف «گشنسب » رجوع به آذرگشسب شود. پهلوی وشنسب
۞ . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). جهنده . خیزکننده . (از برهان ). جهنده . (آنندراج ). جهنده و خیزنده و آنرا گشسب نیز گفته اند. (انجمن آرای ناصری ) (جهانگیری ). این معنی بر اساسی نیست و همان گشسپ است .