گشنیز
نویسه گردانی:
GŠNYZ
گشنیز. [ گ َ ] (اِ) رفتار با ناز و شادمانی و خرامان و شادان باشد. (برهان ). شادمان . خرسند. مسرور. خوشحال . شادی و شعف . خوشی و خرمی . (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
گشنیز. [ گ ِ ] (اِ) در پهلوی گشنیج = گشنیز کردی کشنیش ۞ و کشنش ۞ (کریاندر، فرانسوی ) ۞ . گشنیز ۞ گیاهی است از تیره ٔ چتریان که برگهای ...
آب گشنیز. [ ب ِ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آبی که از کوفتن برگ و ساق گشنیز حاصل کنند.
گشنیز حصرم . [ گ ِ زِ ح ِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب انگوری باشد. (برهان ) (آنندراج ). و گشنیزه نیز آمده است : حرمت می را که...
گشنیز کوهی . [ گ ِ زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام نوعی از نبات مخلصه است . (آنندراج ) (انجمن آرا). اسم فارسی تخم مخلصه است . (تحفه ٔ حکیم ...