گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گل نویسه گردانی: GL گل . [ گ ُ ] (انگلیسی ، اِ) ۞ دروازه ٔ فوتبال .- گل زدن ؛ توپ را وارد دروازه ٔ حریف کردن . گل کردن .- گل شدن ؛ وارد شدن توپ به دروازه ٔ حریف .- گل کردن ؛ توپ را وارد دروازه ٔ حریف کردن . گل زدن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه واژه معنی گل بلند گل بلند. [ گ ُ ب ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 12هزارگزی شمال خاوری دهدز، کنار راه مالرو گردبندان به سرمازو. هوای... گل بندی گل بندی . [ گ ُ ب َ ] (اِ مرکب ) نوعی ازاقمشه ٔ رنگین است . (آنندراج ). رجوع به گلبند شود. گل بوته گل بوته . [ گ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) نقاشی یا گل دوزی که گل و بته های متعدد کشند یا دوزند. کشیدن یا انداختن رنگ سیاهی بشکل گل و گیاه در ... گل بوته گل بوته . [ گ ُ ت َ/ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز واقع در 89هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد. در دامنه است . هو... گل باغی گل باغی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع در 42هزارگزی جنوب خاوری پاوه و هفت هزارگزی باختری قلعه جو... گل باغی گل باغی . [ گ ُ ] (اِخ ) نام طائفه ای است از ایلات کردایران که تقریباً 500 خانوار میشود و در کیله کرو، گتل ، مره در، حنجره ، ابراهیم آباد، کرسی ... گل بازی گل بازی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بازی کردن با گل . عمل گل باز. رجوع به گل باز شود. گل برز گل برز. [ گ ِ ل ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از گل فخاری طبی است و آنرا در مورد ضیق نفس به کار میبرند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گل بخشی گل بخشی . [ گ ُ ب َ ] (اِخ )نام ایلی از ایلات بلوچستان که 100 خانوارند و مساکن آنها سردسیر حیدرآباد، نعمت آباد و کمال آباد، و گرمسیر جیرفت رودبا... گل بداغ گل بداغ . [ گ ُب ُ ] (اِخ ) (ترکی برگ گل ) دهی است از دهستان کنگاوربخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 11هزارگزی شمال خاوری کنگاور و هزا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ صفحه ۱۹ از ۶۴ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود