گل ابر. [ گ ُ ل ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از تکه ٔ ابر. قطعه ٔ ابر. (آنندراج ) (بهار عجم ) (غیاث )
: چرا خرقه پوشی نزیبد به شاه
گل ابر زیباست بر دور ماه .
ملاطغرا (از آنندراج ).
در شفق هر گل ابر آینه خورشید است
روی پوشیده و صد جای نمایان شده ست .
میرزا طاهر وحید (از آنندراج ).
قدح کج کرده اشکی زآن بت پنهان شکن دارم
گل ابری به مژگان یادگاری زآن چمن دارم .
حکیم صاحب (از آنندراج ).
تازه میگردد ز چشم اشکباری جان ما
مجلس ما را گل ابری گلستان میکند.
صائب (از آنندراج ).