اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گل به چشم افتادن

نویسه گردانی: GL BH CŠM ʼFTADN
گل به چشم افتادن . [ گ ُ ب ِ چ َ اُ دَ ] (مص مرکب ) مؤف شدن به مرض گل چشم . (آنندراج ) :
به چشم شبنم این بوستان گل افتاده ست
ز بس گریسته در عرصه ٔچمن بی تو.

صائب (از آنندراج ).


ز گریه عاقبت کار گل فتاد بچشم
ز گل گلاب کشیدم ز گل گلاب گرفتم .

صائب (از آنندراج ).


و رجوع به گل چشم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.