اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گل چیدن

نویسه گردانی: GL CYDN
گل چیدن . [ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) گل را از بوته برگرفتن . (ناظم الاطباء). چیدن گل . کندن گل :
به گل چیدن آمد عروسی به باغ
فروزنده رویی چو روشن چراغ .

نظامی .


عجب آن است که با زحمت گل چیدن و خار
بوی صبحی بشنیدم که چو گل بشکفتم .

سعدی .


گل نخواهد چید بیشک باغبان
ور نچیند خود فروریزدز باد.

سعدی .


|| تماشا کردن . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.