گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گل خد نویسه گردانی: GL ḴD گل خد. [ گ ُ خ َدد / خ َ ] (ص مرکب ) گلگونه . آنکه رخسار او در لطافت گل را ماند. گل چهره : غزلسرای شدم بر شکرلبی گل خدبنفشه زلفی ونسرین بری صنوبرقد. سوزنی .بعاشقی دل وچشم مرا چو شکر و گل به آب و آتش داد آن شکرلب گل خد.سوزنی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود