اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گل زدن

نویسه گردانی: GL ZDN
گل زدن . [ گ ُ زَ دَ] (مص مرکب ) کنایه از طلب کردن حریف را برای جنگ و این رسم کشتی گیران ولایت است . (آنندراج ) :
به خصم گل زدن از دست ما نمی آید
وگرنه آبله ام تشنه ٔ مغیلان است .

صائب (از آنندراج ).


رجوع به گل کشتی و گل جنگ شود. || حباب گونه برآوردن . لک و خال ها به رنگی جز رنگ بدن پیدا کردن : تنش گل زده است . نانها گل زده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
گل نم زدن . [ گ ُ ن َ زَ دَ ] (مص مرکب ) افشاندن آب کم با پشت پنجه ٔ دست . آب کمی زدن با دست به چیزی . آب کمی به چیزی افشاندن . گل نمی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.