اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گل زمین

نویسه گردانی: GL ZMYN
گل زمین . [ گ ُ ل ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قطعه زمین خوب . (غیاث ). مکان مشخصی است در محلات و قراء و قصبات که مردم محل در آن جمع میشوند و در تسویه ٔ امر خود مشاوره میکنند. (شعوری ج 2 ورق 323). در تداول محلی خراسان قطعه کوچکی از زمین . و در تداول برخی از نواحی دیگر گله گویند :
با این غرور حسن که در هر گل زمین
خلقی در آرزوی سلام تو میکشد.

بابافغانی (از شعوری ).


یک دل هزار زخم نمایان نداشت راست
یک گل زمین هزار خیابان نداشت راست .

صائب (از آنندراج ).


باشد نشان پای تو آرامگاه ما
یک گل زمین ز سایه ٔ گلبن مرا بس است .

سالک یزدی (از آنندراج ).


و رجوع به گله شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.