گلستان
نویسه گردانی:
GLSTAN
گلستان . [ گ ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیوی بخش سنجید شهرستان هروآباد، واقع در 17هزارگزی خاور مرکز بخش کیوی و 12هزارگزی راه شوسه ٔ هروآباد به میانه . هوای آن سرد و دارای 798 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو و دارای مراتع و مزارع در کوههای طالش است . محل سکنای ایل شاطرانلو میباشد. در دو محل بفاصله ٔ هزار گز به نام گلستان بالا (علیا) و گلستان پائین (سفلی ) معروف است و سکنه ٔ گلستان پائین 291 تن است . دارای دبستان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
سید ابراهیم گلستان (تقوی شیرازی) (متولد ۲۶مهر ۱۳۰۱ در شیراز)، کارگردان، داستان نویس، مترجم، روزنامه نگار و عکاس ایرانی است. او اولین کارگردان ایرانی ا...
بابِ هفتم گلستان. بخش هفتم گلستان سعدی که سرلوحۀ آن «در تأثیر تربیت» است و با حکایت ذیل آغاز می گردد:
"حکایت
یکی را از وزراء پسری کودن بود پیش یکی...
جلال آباد گلستان . [ ج َ گ ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین واقع در 18هزارگزی باختر نائین و 8هزارگزی شمال اردستان بنائین ....
گل به گلستان بردن . [ گ ُ ب ِ گ ُ ل ِ ب ُ دَ] (مص مرکب ) کنایه از کوشش بیفایده کردن و امر لغو.(مجموعه مترادفات ص 292). چون زیره به کرمان ...