گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گل سرشتن نویسه گردانی: GL SRŠTN گل سرشتن . [ گ ِ س ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از سرشتن و خمیر کردن گل . (آنندراج ) : دنیا که در او مرد خدا گل نسرشته ست نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم . سعدی (طیبات ).دوش دیدم که ملایک در میخانه زدندگل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند.حافظ. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود