اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گل غنچه

نویسه گردانی: GL ḠNCH
گل غنچه . [ گ ُ غ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) گول غنچه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). غازه ٔ زنان است و آن چیزی باشد سرخ که بر روی مالند. (برهان ) (آنندراج ). گلگونه که بر روی مالند. (غیاث ). سرخاب . || شیخ ابوالفیض فیاضی در مثنوی نل و دمن بمعنی غنچه ٔ گل آورده ودر این بیت میرخسرو نیز همین مراد است :
به هر سوی گل غنچه ٔ نوشخند
ملک در میان همچوسرو بلند.

(آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
گل غنچه. [ گ ُ غ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ. مرکب) غنچه گل، گل ناشکفته، نشکفته گل. نشکفته ورد/سرخ گل. گل . [ گ ُ]. (اِ) در اوراق مانوی (به پارتی) ور ۞ (گل سرخ ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.