گل نشاندن .[ گ ُ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) کاشتن گل . نشا کردن گل . نشاندن گل چون نشاندن نهال یا نهال نشاندن
: عمارت همی کرد و زر میفشاند
همه خار میکند و گل مینشاند.
نظامی (از آنندراج ).
من آن مستم که گر گل مینشانم تاک میروید
ز تاکم برگ هم با سینه ٔ صدچاک میروید.
باقر کاشی (از آنندراج ).