اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گله گفتن

نویسه گردانی: GLH GFTN
گله گفتن . [ گ ِ ل َ / ل ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) شکایت کردن . تظلم :
گله از دست ستمکاره به سلطان گویند
چون ستمکاره تو باشی گله پیش که بریم ؟

سعدی (صاحبیه ).


|| در تداول امروز، گله باشکایت تفاوت گونه ای دارد، بدین معنی که گله ، شکایت نرم و ملایم بود از دوست نزد خود او یا دوستی دیگر که با هر دو طرف دوست است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.