گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گلین گوی نویسه گردانی: GLYN GWY گلین گوی . [ گ ِ ] (اِ مرکب ) زمین و کره ٔ خاک را گویند. (برهان ). کنایه از کره ٔخاک . (آنندراج ). کنایه از زمین (غیاث ) : چو در خاطر آمد جهانجوی راکه در چنبر آرد گلین گوی را.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود