اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گمان کردن

نویسه گردانی: GMAN KRDN
گمان کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شک کردن . تردید کردن :
در هستی خدای گروهی گمان کنند
وندر سخاوت تو نکرده ست کس گمان .

فرخی .


|| پنداشتن . تصور کردن . صورت بستن :
تو گمان کردی که کرد آلودگی
در صفا غش کی هلد پالودگی .

مولوی .


- امثال :
گمان میکند علی آباد شهری است ؛ علی آباد در سر راه تهران است و چون قصبه ٔ بزرگی است ، مسافرین ساده لوح وقتی به نزدیکی آن رسند، تصور کنند شهری است یا به شهر تهران رسیده اند و مراداین است که پندارش بر خلاف واقع است . (فرهنگ عوام ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.