اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گنبد گردان

نویسه گردانی: GNBD GRDʼN
گنبد گردان . [ گُم ْ ب َ دِ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است :
ای منظره و کاخ برآورده به خورشید
تا گنبدگردان بکشیده سر ایوان .

دقیقی .


این تخت سخت و گنبد گردان سرای ماست
یا خود یکی بلند و بی آسایش آسیاست .

ناصرخسرو.


صانع قادر دگر ز بیغرضی
گنبد گردان زرنگار کند.

ناصرخسرو.


مرکز خاکی نبود جای تو
مرتبه ٔ گنبد گردان طلب .

خاقانی .


وز هرچه نقد عالم عرفان است از هزار
جزوی به کل گنبدگردان نمی رسد.

عطار.


گیرم فراز گنبد گردان است
آرمش زی نشیب باستادی
آیدشبی که انجمن من را
خلّخ کند بگونه نو شادی .

ادیب نیشابوری .


رجوع به گنبد گردا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
هندوی گنبد گردان .[ هَِ ی ِ گُم ْ ب َ دِ گ َ ] (اِخ ) هندوی سپهر. زحل . هندوی چرخ . هندوی هفتم چرخ . رجوع به هندوی چرخ شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.