اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گنه گنه

نویسه گردانی: GNH GNH
گنه گنه . [ گ َ ن ِ گ َ ن ِ ] k00l)_&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> (اِ) دارویی که نزد ما و نزد همه ٔ مردمان روی زمین با اندک تفاوتی در تلفظ چنین خوانده میشود. از پوست درختی است که آن هم مانند کوکا از آمریکای جنوبی است . در سرزمینهای خاوری سلسله ٔ کوههای کوردیلرا <a di="881851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;sarellidroC&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> که یاد کردیم به مسافت پانصد میل میهن این درخت است . درخت گنه گنه دارای گلهای سفید و سرخ و بنفش است و از پوست این درخت داروی گنه گنه کشیده میشود. پیش از اینکه اسپانیاییها به آنجا درآیند، بومیان آمریکایی خاصیت آن را می شناختند. گویند یکی از آباء یسوعین <a di="781851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;tiuseJ&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> در آنجا دچار تب نوبه (مالاریا) <a di="681851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;airalaM&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> گردید و یکی از بومیان او را با پوست همین درخت از بیماری برهانید وهمین کشیش خاصیت این درخت را به اروپا رسانید. در هر زمانی که درخت گنه گنه و خاصیت پوست آن به دستیاری اسپانیاییها در اروپا شناخته شده باشد، با همان نام بومی که در پرو <a di="581851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;ureP&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> و اکوادر <a di="481851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;rodaucE&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> داشته ، کینه <a di="381851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;aniK&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> یا کینه کینه <a di="281851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;anikaniK&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> شناخته شده است . این لغت بومی آمریکایی نزد اسپانیاییها کینینه <a di="181851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;aniniuQ&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> شده و نزد فرانسویها کینین <a di="081851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;eniniuQ&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> . گویا در سال <naps ssalc="thgilhgih" rid="rtl">0361<naps/> م . بوده که پوست این درخت داروی مؤثر تب دانسته شده است . از این تاریخ به بعد پوست درخت گنه گنه داروی معروف این بیماری بوده . لوئی چهاردهم <a di="971851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;VIX&tl;naps/&tg; &tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;siuoL&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> پادشاه فرانسه (<naps ssalc="thgilhgih" rid="rtl">3461<naps/> - <naps ssalc="thgilhgih" rid="rtl">5171<naps/>) که دچار مالاریا بود، با همین دارو درمان یافت و پوست گنه گنه را از یک پزشک انگلیسی «تلبوت » نامی به دوهزارسکه ٔ زر <a di="871851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;ro&tl;naps/&tg;َ&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;d&tl;naps/&tg; &tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;siuoL&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> خرید و ازبرای او حقوق دولتی مقرر داشت . رفته رفته دوای پوست گنه گنه رواج گرفت و خواستاران بسیار پیدا کرد، بااینکه به دست آوردن این دارو بسیار دشوار بود و ازبرای فراهم کردن آن بایستی تا هزار متر بالای کوههای اکوادر و پروبروند تا به درختان گنه گنه برسند، بااین همه به هر رنج و کوششی بود، آن پوستهای درخت گرانبها را به خواستاران میرسانیدند. سود دارویی این گیاه و سود بازرگانی آن هر دو سبب گردید که این درخت را در جاهایی که هوایش همانند میهن آمریکایی آن است بپرورانند. کشاورزان فرانسه در الجزایر و چند جزیره ٔ آفریقا به کشت آن پرداختند، اما دیری نکشید که از میان رفت و هوای آن دیار به نهاد آن سازگار نیامد. انگلیسیها که آن رادر سیلان (سراندیب ) و هند کاشتند کامیاب گردیدند و دیری نپائید که بیش از یک میلیون و نیم گرم پوست از آن درختان در سال برگرفتند. شش یک محصول پوست درخت گنه گنه از سیلان است ، در این سرزمین این درخت در کوههای به بلندی <naps ssalc="thgilhgih" rid="rtl">0062<naps/> متر هم بسیار برومند و خوب پرورش میشود. در سال <naps ssalc="thgilhgih" rid="rtl">6881<naps/> سیلان تنها بیش از هفت میلیون گنه گنه به لندن فرستاد، اما پس از چندی کشت این درخت در هند رو به کاهش گذاشت ، با پیدا شدن انتیپیرین <a di="771851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;eniripitnA&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> داروی دیگری که ازبرای درمان تب به کار میرود، بهای جوهر گنه گنه پایین آمد، ازاین رو کشتکاران هند بسیاری از درختان گنه گنه را انداختند و به جای آن چای که بیشتر بهره ٔ دادوستد داشت ، کاشتند. کشت و پرورش درخت گنه گنه در جاوه همچنان پایدار است و امروزه ، هشتاد درصد گنه گنه ٔ جهان از این جزیره است ودر سال بیش از ده میلیون گرام پوست گنه گنه به اروپا میفرستد. گذشته از جاوه در جزیره های دیگری که در دست هلند بود، پرورش این درخت هنوز اهمیت دارد. از آن هنگامی که پوست درخت گنه گنه به اروپا درآمد، پزشکان آن را بررسی کرده و آزمایشهایی به جای آوردند تا اینکه در سال <naps ssalc="thgilhgih" rid="rtl">0281<naps/> کاونتو و پلتیه <a di="671851nf" ferh="#" revoesuomno="tpircsavaj:piTwohS('&tl;naps ssalc=\'tnedni\'&tg;.&tl;naps ssalc=\'thgilhgih\' rid=\'rtl\'&tg;reitelieP&tl;naps/&tg; &tl;naps/&tg;&tl;rb&tg;');"> ۞<a/> دواسازان و شیمی دانان فرانسوی کامیاب شدند که جزء مؤثر پوست گنه گنه را که جوهر گنه گنه خوانیم پیداکنند. از این تاریخ به جای پوست گنه گنه داروی تب بر آن جوهر به کار رفت . پوست گنه گنه از شش تا هفت درصد دارای این جوهر است و امروزه پرورش درخت آن به جایی رسیده که ده تا هفده درصد از این جوهر برخوردار است .این است به اختصار تاریخچه ٔ دارویی که به نامش از آمریکای جنوبی به ما رسیده و امروزه درمان هزاران رنجور است . (هرمزدنامه تألیف پورداود صص <naps ssalc="thgilhgih" rid="rtl">781<naps/> - <naps ssalc="thgilhgih" rid="rtl">981<naps/>).<rb>- _(مثل گنه گنه ؛ تلخ . ترشرو. بدخلق . (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1480).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
گنه کار کردن . [ گ ُ ن َه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گناهکار شمردن . گناه بر کسی بستن . گناهکار دانستن : گفتی نظر خطاست تو دل می بری رواست خود کرده...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.