اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوشت دار

نویسه گردانی: GWŠT DʼR
گوشت دار. (نف مرکب ) دارای گوشت . || سمین و فربه و تناور. (ناظم الاطباء). بسیارگوشت . پرگوشت . گوشتالود. گوشتالو.
- میوه (کدو، بادنجان ) گوشت دار ؛ که قسمت مأکول میان پوست و هسته ٔ آن نیک پر باشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.