اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوش خز

نویسه گردانی: GWŠ ḴZ
گوش خز. [ خ َ ] (اِ مرکب ) (از: گوش + خز، خزنده =گوش خزک ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). جانوری است که آن را هزارپا میگویند. (برهان ). کرم هزارپا. (رشیدی ). هزارپا را گویند. (جهانگیری ). گوش خزه . گوش خزک . گوش خیزک . گوش سنب . گوشالنگ :
گرچه صد پا بیش دارد گوش خز (کذا)
لیک اندر گوش کس یک پای نتواند نهاد.

نخشبی (از جهانگیری ).


گر بگویم عیب تو باگوش خز
گوش خز انگشت در گوش افکند.

نخشبی (از جهانگیری چ هند).


رجوع به گوش خزک و گوش خزه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.