اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوش خوردن

نویسه گردانی: GWŠ ḴWRDN
گوش خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) گوشمال دیدن . ناراحت شدن . آسیب دیدن :
ای هنرهای تو افریدونی
وی اثرهای تو نوشروانی
نه ز آسیب قضا گوش خوری ۞
نه به اشکال فلک درمانی .

انوری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.