اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوش دریده

نویسه گردانی: GWŠ DRYDH
گوش دریده . [ دَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه گوش او دریده باشد. که گوش او شکافته باشد. که گوش او پاره شده باشد. || (اِ مرکب ) دف . (آنندراج ). طبلکی که کودکان بدان بازی می کنند. (ناظم الاطباء) :
راه زنی می کند گوش دریده از آنک
سیلی بسیار خورد زخم طپانچه چشید.

بدر چاچی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.