گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گوشمال دیدن نویسه گردانی: GWŠMAL DYDN گوشمال دیدن . [ دی دَ ] (مص مرکب ) گوشمال خوردن و تأدیب شدن : من که قول ناصحان را خواندمی قول رباب گوشمالی دیدم از هجران که اینم پند بس . حافظ.رجوع به گوشمال خوردن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود