اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوش موش

نویسه گردانی: GWŠ MWŠ
گوش موش . [ ش ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ گیاهی است که آن را مرزنگوش خوانند و آن خوشبوی می باشد و برگ آن به گوش موش می ماند و به عربی آذان الفار خوانند. (برهان ). گیاهی است که آن را مرزنگوش خوانند و مرزموش است و مرزنجوش معرب آن است و عرب آن را آذان الفار می گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). ریحان داود. (واژه نامه ٔ گیاهی ). مرزنگوش . مرزنجوش . مردقوش . رجوع به مرزنگوش و حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ذیل مردقوش و مرزه گوش و مرزنگوش و واژه نامه ٔ گیاهی دکتر اسماعیل زاهدی ص 116 و ص 129 شود. || یک گونه گل که نام علمی آن پاریتاریا کرتیکا ۞ و نام عربی آن حشیشةالرمل و حشیشةالزجاج می باشد. (واژه نامه ٔ گیاهی دکتر اسماعیل زاهدی ص 132).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.