اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوشه دار

نویسه گردانی: GWŠH DʼR
گوشه دار. [ ش َ / ش ِ ] (نف مرکب ) زاویه دار. (ناظم الاطباء). که گوشه دارد. که دارای گوشه است . || کنایه آمیز. طعن آمیز. آمیخته به طعن و کنایه : حرفهای گوشه دار. || گوشه نشین . منزوی . مقیم کنج عزلت :
که از گوشه داران در این گوشه کیست
که بر ماتم آرزوها گریست .

نظامی (شرفنامه ص 318).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.