اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گول

نویسه گردانی: GWL
گول . (اِخ ) ۞ در قدیم دو ناحیه به نام گول شناخته میشد یکی گول سیز آلپین ۞ (گول این سوی آلپ نسبت به رومی ها)که شامل ایتالیای شمالی میشد و در مدت درازی قبایل گولوا ۞ در آن ناحیه مسکن داشتند و دیگری گول ترانس آلپین (گول آن سوی آلپ نسبت به رومی ها) که شامل سرزمین بین کوههای آلپ و پیرنه رود رن ۞ و اقیانوس اطلس میشد که قبایل جنگجو و متخاصم سلت ۞ یا گولوا، ایبر ۞ و کیمری ۞ آن را اشغال کردند.این سرزمین بعدها مرکز تمدن مخصوص گردید ولی در اثرجنگهای پی درپی از سال 58 تا 50 ق .م . مسخر سزار شد ۞ ، سپس اگوست آن را به چهار بخش کرد که عبارت بودند از ناربونز ۞ ، آکیتن ۞ لیونیز ۞ و بلژیک ۞ و در زمان تسلط رومیها، گول یکی از مهمترین فرمانداریهای رم بوده که همواره از تسلط و هجوم ژرمنها آن را حفظ میکردند. بالاخره در قرن سوم میلادی ژرمنها و درقرن چهارم ویزیگتها ۞ ، بورگوندها ۞ و فرانکها ۞ گول را اشغال کرده و در آنجا ساکن شدند. سرزمین گول امروز بین فرانسه و بلژیک و لوکزامبورک ، هلند، آلمان ، سویس تقسیم شده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
صاری گول . (اِخ ) نام بقعه ای است در قضای جمعه از سنجاق سرفیجه تابع ولایت مناستر و شامل ناحیه ٔ صاری خانلر وحوالی آن . ترکان مهاجر آناطولی ...
گول خوری . [ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) صفت گول خور. رجوع به گول خور شود.
گول زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) فریب دادن . (مجموعه ٔمترادفات ). فریفتن . از راه به در بردن : زده گولم منجم کذاب الف ابدال خویش را دریاب .ظ...
گول کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فریفتن . فریب دادن . و در تداول امروزی گول زدن گویند. (یادداشت مؤلف ). || خود را نادان نمودن . ابله کردن...
گول خورده . [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) فریفته شده . رجوع به گول و گول خوردن شود.
گول گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) نادان و احمق داشتن . ابله و کانا داشتن .
گول شمردن . [ ش ِ / ش ُ م ُ دَ ] (مص مرکب ) احمق پنداشتن . نادان فرض کردن . احمق شمردن . کودن پنداشتن . ابله شمردن .
باغراچ گول . (اِخ ) نام دریاچه ای به ترکستان . قره شهر از شهرهای مهم آن ناحیه در کنار آن و در مصب نهریلدوز واقع است . (از تاریخ مغول عباس ...
گول خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فریب خوردن . فریفته شدن . از راه به در رفتن : نخوری گول سکندر نروی همره خضرچند گردی ز پی چشمه ٔ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.