اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گون

نویسه گردانی: GWN
گون . [ گ ُ وِ ] (اِخ ) نام شهری است از شهرهای فارس . (برهان قاطع). این کلمه در فارسنامه ٔ ابن البلخی و معجم البلدان و حدودالعالم نیامده و ظاهراً مصحف «گور» = جور (معرب ) است که نام قدیم فیروزآباد باشد. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
سرمه گون . [ س ُ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) سرمه صفت . سرمه آسا. || به رنگ سرمه . سرمه رنگ . سرمه ای .- طارم سرمه گون ؛ کنایه از آسمان : چه بین...
سنجاب گون . [ س ِ / س َ ] (ص مرکب ) سنجاب رنگ . آبی رنگ . آسمانی : چرخ سنجاب گون دگر باره پیریش را بدل کند بشباب . سوزنی .چون شد هوا سنجاب گون ...
زربفت گون . [ زَ ب َ ] (ص مرکب ) برنگ زربفت . مانند پارچه ای که بزر بافته باشند. چون پارچه ٔ بافته از زر : چهل تای دیبای زربفت گون کشیده زب...
زهرآب گون . [ زَ ] (ص مرکب ) زهرآب دار. فولاد اعلا. (ناظم الاطباء). || به رنگ زهرآب . (از فهرست ولف ). || همچنان زهرآب کاری و کشنده : همه...
نارنج گون . [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) به رنگ نارنج . نارنجی رنگ . || به شکل نارنج . نارنجی شکل : چرخ نارنج گون چو بازیچه در کف هفت طفل جان شکر ا...
یاقوت گون .(ص مرکب ) به رنگ یاقوت . سرخ . یاقوت رنگ : گاه برسان یکی یاقوت گون گوهر شودگه به کردار یکی بیجاده گون مجمر شود.فرخی .
۱-یعنی هر چی که همانند شهد و عسل خوشایند باشد۲-دارایِ خصویاتی مانند شیرین۳-شیرین رنگ(کامل رنگ،تمام رنگ)
گون آبادی . (ص نسبی ) منسوب به گون آباد. گونابادی . گنابدی . جنابدی . رجوع به گنابادی شود.
گون پاپاخ . [ گوم ْ ] (اِخ )ایلی است از ایلات اطراف مشکین آذربایجان . مرکب از دو هزار خانواده . ییلاق آنها سنبلاق است و به مغان قشلاق میکنن...
گون پایاق . [ گوم ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. واقع در 65000گزی شمال خیاو و 5000گزی شوسه ٔ گرمی به اردبیل...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.