اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گوهر شکستن

نویسه گردانی: GWHR ŠKSTN
گوهر شکستن . [ گ َ / گُو هََ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) به قطعات کردن گوهر بر اثر ضرباتی که بر آن زنند :
همچو گوهر شکستنش خوار ۞ است
همچو سیماب بستنش دشوار.

خاقانی .


|| کنایه از خندیدن و خنده کردن . (برهان قاطع) (آنندراج ) (بهار عجم ) (ناظم الاطباء). || کنایه از زائل کردن یا زائل شدن منصب و دولت و از دست دادن دولت و منصب . (برهان قاطع) (بهار عجم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
چو بدگوهران را قوی کرد دست
جهان بین که گوهر بر او چون شکست .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.