اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گیتی ستان

نویسه گردانی: GYTY STAN
گیتی ستان . [ س ِ ] (نف مرکب ) به معنی گیتی آرای و گیتی بان باشد. (بهار عجم ) (آنندراج ) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 312). || فاتح عالم . (ناظم الاطباء). جهانگیر. جهانگشای . ستاننده ٔ گیتی :
دگر نامه ای کرد زی سیستان
به نزد سپهدار گیتی ستان .

اسدی .


به جای خسرو گیتی ستان ستانی داد
ز ملک گیتی چونانکه خسرو از شیرین .

سوزنی .


جهان را خاص این صاحبقران کن
فلک را یاد این گیتی ستان کن .

نظامی .


شاه غازی خسرو گیتی ستان
آنکه از شمشیر او خون میچکید.

حافظ.


خسرو گیتی ستان امیرتیمور گورکان . (حبیب السیر ص 123).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.