اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گیتی شناس

نویسه گردانی: GYTY ŠNAS
گیتی شناس . [ ش ِ ] (نف مرکب ) شناسنده ٔ عالم . شناسنده ٔ گیتی . مجرب . دنیادیده :
مرا از تو آنگاه بودی سپاس
ترا خواندمی شاه گیتی شناس .

فردوسی .


مگر نشنیدی از گیتی شناسان
که باشد بر نظاره جنگ آسان .

(ویس و رامین ).


|| بمجاز، جغرافی دان :
نخستین طرازی که بست از قیاس
کتابی است کان هست گیتی شناس .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.