اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گیج و ویج

نویسه گردانی: GYJ W WYJ
گیج و ویج . [ ج ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) دنگ و منگ . پریشان خاطر :
دلم از دست خوبان گیج و ویجه
مژه برهم زنم خونابه ریجه .

باباطاهر.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.